غلامرضا بصيري پور مهمترين مانع اجراي مديريت يكپارچه شهري در كشور را تفكر تمركز گرايي نهادهاي دولتي ميداند و از آن بهعنوان اصليترين مانع در جهت اجراي طرح مديريت يكپارچه شهري نام ميبرد.با وجود صراحت قانون برنامه سوم و چهارم و پنجم توسعه كشور مبني بر تحقق مديريت يكپارچه شهري، اما با گذشت بيش از 15سال همچنان اين طرح مورد توجه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرار نگرفته است. اگرچه تمامي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي اجراي اين طرح را گامي مهم در عرصه مديريتي كشور دانسته و اجراي آن را باعث كاهش هزينهها و صرفهجويي در منابع ميدانند، اما هنوز اقدام عملي براي ارائه طرح مديريت يكپارچه شهري صورت نگرفته است.
براساس طرح مديريت شهري، بيش از 23وظيفهاي كه در حال حاضر در شهرهاي كشور توسط شهرداري و نهادها و سازمانهاي مختلف بهصورت مشترك به اجرا درميآيد و حتي موازي كاري نيز صورت ميگيرد، بايد در اختيار مديريت شهري قرار گيرد و نهادهاي مربوطه نيز بهعنوان سياستگذار و ناظر از فرايند اجرايي فاصله بگيرند. رئيس شورايعالي استانها اما به اولويتهاي اين نهاد در سال 94اشاره كرده و افزود: شورايعالي استانهاي كشور در سال جديد بيش از 10اولويت كاري دارد كه پيگيري مديريت يكپارچه شهري از مهمترين اين اولويتهاي كاري است؛ اگرچه مشكلات اداره شهرها خيلي بيشتر از اينهاست. اما آنچه اهميت دارد، دسته بندي نياز شهرهاي كشور و اولويتبندي آنهاست. به گفته بصيريپور برداشتهاي مختلفي از مديريت واحد شهري صورت ميگيرد.
برخي بر مديريت يكپارچه تأكيد دارند و برخي از آن بهعنوان مديريت هماهنگ شهري نيز ياد ميكنند. مديريت هماهنگ، متفاوت از مديريت يكپارچه است. وي در ادامه اظهار داشت كه براساس تجارب جهاني در برخي شهرها آموزش و پرورش بخش اصلي و بدنه غيرمنفصل مديريت شهري است. در برخي كشورها نيز بهصورت نرمافزاري با اين پديده برخورد ميكنند و به مديريت هماهنگ بيشتر گرايش دارند.
آنگونه كه رئيس شورايعالي استانها ميگويد در شيوه اجراي مديريت يكپارچه شهري ميان كشورهاي مختلف تفاوت وجود دارد. برخي معتقدند ابتدا بهتر است مديريت هماهنگ شهري رخ دهد و سپس مديريت يكپارچه شهري به اجرا درآيد. علتش اين است كه در بحث سخت افزاري زمان زيادي ميبرد. بهعنوان مثال اگر بخواهيم سازمان كتابخانهها را در مديريت شهري ادغام كنيم، زمان زيادي ميبرد. ازاين رو اگر در ابتدا هماهنگ شوند بهتدريج زمينه ادغام آن نيز فراهم ميشود. در بخشهاي ديگر هم همينطور است.
بصيريپور نخستين قدم براي اجراي قانون مديريت يكپارچه شهري را استقرار مديريت هماهنگ شهري بهمدت 4سال در شهرهاي بزرگ دانسته و گفت: در ابتدا بايد مديريت هماهنگ شهري رخ دهد و سپس مديريت يكپارچه شكل گيرد. علتش هم اين است كه واگذاري اختيارات زمانبر و داراي اهميت است. حتي برخي سياستهاي مديريت شهري نيز در اجراي بسياري از پروژهها و كارها ممكن است تغيير كند. بهعنوان مثال با واگذاري اختيارات سازماني مثل بهزيستي، مديريت شهري ميبايست در طراحي معابر نيز با تكيه بر سياستهاي نهاد زيرمجموعهاش كه بهعنوان مثال بهزيستي است معابر را طراحي كند.
وي در ادامه گفت: ما بايد ابتدا مديريت هماهنگ را تجربه كنيم و در مدت زماني مشخص مثل يك دوره 4ساله شورا، مديريت هماهنگ اجرا شود بعد براي واگذاري كامل اختيارات گام اصلي براي شكلگيري مديريت يكپارچه برداشته شود. وي به تجارب ناموفق ادغام در عرصه مديريتي كشور نيز اشاره كرد و گفت: ما تجارب متعددي در كشور داريم؛ بهعنوان مثال ادغام وزارتخانهها كه با سرعت انجام گرفت. بعد از چند سال اين اتفاق مورد بازبيني قرار گرفت و متوجه شديم كه اين كار اتلاف وقت و بودجه و منابع انساني بوده است.
بصيري پور در پايان اظهار داشت كه بهتر است كاري نكنيم كه در آينده دچار مشكل شويم. به گفته وي در مديريت شهري ما قصد انتقال ساختارها و سازمانها را نداريم. بنابراين با استفاده از روشهاي كمهزينهتر امكان استقرار يك قانون بر زمين مانده وجود دارد.
- احساس قدرت از بابت مسئوليتهاي متعدد
رئيس شورايعالي استانها اعتقاد دارد تمركز گرايي در جامعه مديريتي امروز كشور بسيار مورد توجه است. بصيريپور ميگويد: تفكري كه در مديريت متمركز كشور در طول سيو چند سال گذشته داشتهايم، باعث شده تا اداره امور را به سادگي رها نكنيم. در نظام متمركز عموما بدنه اداري با بهدست آوردن مسئوليت احساس قدرت ميكند.
به گفته وي مديران دولتي در نظامهاي متمركز به راحتي نميخواهند اين قدرت را از دست بدهند حتي در شهرهاي كوچك. اما تجارب جهاني اينگونه نيست. در اروپا و آمريكا موفقيت چشمگيري در تمركززدايي داشتند. وي ميافزايد: ممكن است بسياري از ارزشهاي آنان را نپسنديم اما ساختار اداري كه هماكنون در اين كشورها وجود دارد، قابل بررسي است.
نظر شما